آیدینآیدین، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

خاطرات پسر مامان (آیدین)

فواید شیر مادر برای نوزاد و مادر

فواید شیر مادر برای نوزاد و مادر فواید شیر مادر برای نوزاد: - بهترین غذا برای کودک که همیشه آماده، تازه و در دسترس است. - از یبوست نوزاد جلوگیری می کند. - کودک را از ابتلا به بیماری هایی مثل دیابت دوران کودکی، محافظت می کند. - اگر سابقه ابتلا به آلرژی در خانواده کودک وجود داشته باشد، مصونیت در برابر آلرژی را در کودک افزایش می دهد. - ممکن است، ابتلاء به سندرم مرگ ناگهانی نوزاد یا سندرم مرگ گهواره1 را کاهش دهد. - باعث تکامل رشد آرواره و دندان کودک می شود. - به تکامل بهتر مغز کودک کمک می کند. فواید شیردهی برای مادر: - نزدیکی با کودک و لمس او در هنگام شیر دادن، باعث می شود رحم مادر بعد از زایمان به اندازه ...
8 بهمن 1390

پسر شیطون

آیدین جون خیلی شیطون شدی حالا دیگه چهاردست و پا میری     و هر جا میرم دنبالم می آی میرم تو اتاقت کشو لباسهاتو تمیز کنم می یای اونجا لباسهاتو از کشو بر میداری  عوض اینکه کمک کنی همه جارو بهم می زنی پسر شیطونی شدی . امروز مامانی رفتم دندونامو درست کنم تو مطب آقای دکتر ساکت بودی پسر خوبی شده بودی آقای دکتر خوشش اومد گفت براش اسفند دود کنید منم اومدمو دود کردم حال ندارم سرم درد میکنه ولی با این حال گفتم یه چند خطی برات بنویسم از این کارهایی که میکنی الان دارم خاطره مینویسم اومدی پد موس و میکشی و مامان و اذیت میکنی با اسباب بازیهات بازی نمی کنی اومدی گیر دادی به لپ تاب ما از دست تو ...
3 بهمن 1390

پارک

آیدین جون ٢٨/ دی /1390 با دختر خاله نگار  که 4  سالشه رفته بودیم پارک سرپوشیده مهستان اونجا نگار اسب برقی سوار شده بود تو هم دوست داشتی سوار اون بشی چون برات خیلی زوده و میترسیدم جلوی نگار سوارت کردیم و خیلی خوشت اومده بود از این به بعد میبرمت پارک سوار وسائل ها میکنم خیلی دوست داشتی الهی مامان فدای اون خنده هات بشه پسرم .   بعد از پارک شبو رفتیم خونه عزیز موندیم  5 شنبه که شب میخواستیم بیایم خونه خودمون نگار خیلی گریه کرد دوست نداشت بیایم خونه خودمون با کلی بهانه بالاخره  راضیش کردیم بعد از ما خاله میگفت  نگار خیلی گریه کرده بود چون تو رو خیلی دوست دا...
2 بهمن 1390

روروئک

الهی مامان قربونت بشه پسرم دیگه تو روروئکت وامیستی دوست داری  باهاش راه بری ولی نمی تونی فقط به سمت عقب میری وقتی که کار دارم میزارمت تو روروئکت باتری میزارم دکمه ها رو میزنی همش ذوق میکنی و میخندی  تو 6 ماهگیت که میذاشتم همش گریه میکردی وقتی هم که دکمه هارو میزدی میترسیدی منم مجبور بودم باتریهاشو در بیارم ولی الان خدارو شکر دوست داری بعضی وقتها هم میزارم تو تاپ که گریه نکنی نازگل مامان جیگر مامان تو شیرینی زندگی ما هستی .  
28 دی 1390

HELLO

  سلام نی نی های خوشگل به وبلاگ من خوش آمدید نظر یادتون نره دوستون دارم ...
28 دی 1390

پیش از تو

پیش از تو پیش از تو آبی آرام اجازه جاری شدن  را نداشت شقایق عاشق بود و اجازه دوست داشتن را نداشت آسمان غمگین بود چاره ای جز گریستن نداشت .... پیش از تو قلبها بی ستاره بود و تنها ....غروب بی افق بود و سپیده دم بی نور  ....فاصله ها مبهم بود و رویاها حقیقتی تلخ  عشق احساس غریب بود و ابدیت بی مفهوم و پوچ پیش از تو چشمها در حسرت یک نگاه عاشقانه بود و چراغ ساحل آسودگی ها در بی کرانی دریا ناپدید می شد پیش از تو نیازمند  چیزی بودم که باورش کنم و توآمدی و اکنون به برکت وجود توست که معنای واقعی عشق را درک کرده ام        &nbs...
28 دی 1390

دندونی گل پسرم

پسر گلم دندونات دراومده الان تو 8ماه هستی 5شنبه رفتیم خونه عزیز خاله نرگس و نگار هم اونجا بودن خاله برات آش دندونی پخت نصف پیاله دادم خوردی خوشت اومده بود چون خیلی خوشمزه شده بود اوایل نوزادیت که به دنیا اومده بودی همه بهت میگفتن آیدین توپول اما الان به خاطر دندونات صورتت لاغر شده وخیلی بلا شدی الهی قربونت برم همرو با دندونای چوچولوت گاز میگیری .     ...
27 دی 1390

پسر گلم

امروز 2 شنبه 12 دی 1390 روزی است که وبلاگت با همکاری مامان متین به راه انداختیم .می خوام از شیطونیات ، از کارایی که می کنی و همه خوششون میاد بنویسم و اینجا دفتری بشه برای تو تا در آینده نزدیک اونو بخونی و بدونی که چطور بزرگ شدی و من و بابایی واسه رسوندن تو به موفقیت چه کارایی که نکردیم و همه این کار ها که برات انجام دادیم و خواهیم داد از سر عشق بوده و هست و بدون که با تمام و وجودمون دوستت داریم.   ...
26 دی 1390