آیدینآیدین، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره

خاطرات پسر مامان (آیدین)

عاشورا

1390/11/8 15:37
نویسنده : مامانی
326 بازدید
اشتراک گذاری

آیدین جون من و بابایی هر سال تاسوعا و عاشورا شمال خونه ننه جون و عمو میریم سال ٨٩  که تو شکم مامانی بودی  ننه هر سال نذری  قیمه درست میکنه رفتیم مسجد و اونجا مامانی نذر کردم که ایشاالله سال دیگه لباس حضرت علی اصغر برات بخرم و  تنت کنم امسال که سال ٩٠ تصمیم گرفتیم بریم شمال روز عاشورا لباس تنت کردم عزیزم نذرمو ادا کردم باید چند سال این روز این لباس قشنگ رو تنت کنم .

این چند خط و  نوشتم و چند تا از عکسهای قشنگتو میزارم که بمونه برای شما به یادگاری

عاشورا

 

عاشورا

اینجا بقل بابا جون هستی  سرت روسری هست اذیت میشی و گریه میکنی

عاشورا

ایشاالله که همیشه صحیح و سالم پیش مامان و بابا جون باشی عزیزم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

پویان
8 بهمن 90 15:42
مامان آیدین با آیدین یه سری به من بزنید
مامان متین
11 بهمن 90 0:55
ای جان توی این لباس چه ماه شدی .خانمی نذرتون قبول باشه ان شالله
مامان ایلین
16 بهمن 90 18:47
نازی چه پسر گلی انشالله همیشه سالم و سرحال باشی قند عسل